دوازدهم
سلام بر روز دوازدهم
خدایا قدمهایم را در راه جهاد اکبر استوار کن. خدایا کمک کن لغزشهایم کم و استواریم زیاد باشد. می خواهم دلم را خانه تو کنم که جز یاد تو در آن نباشد. کمک کن بین خواستن و توانستنم فاصله زیاد نباشد.
خدایا چه خود را ناتوان می دیدم. اما به یادم انداختی با تو چه توانا و بزرگ می شوم. چه سرگردان و حیران بودم و به یادم آوردی در پناه تو سرگردانی و حیرانی رنگ می بازد. چه آواره بودم به یادم انداختی مهره بی ارزشی گرفتار در بازی تقدیر نیستم. یادم آمد به من اختیار داده ای که تصمیم بگیرم که حرکت کنم که بخواهم و دعا کنم و تو اجابتش را به گردن گرفته ای. و من کوتاه بودن همت و پشتکار، کوچکی امید و ایمانم و نرفتن و ایستادنم را نمی دانستم چه کنم. حالا به تو پناه آورده ام به خود تو، هزاران راه رفته و نرفته را آزمودم نشد. به تو پناه می آورم که دستهای خالیم را پر نگاهم را امیدوار و قلبم را پر از شادی کنی.
خدایا ایمان کوچکم را بزرگ کن. خدایا چشمها و دلهایمان را به نور اجابت دعایمان روشن کن.
1- تمرین می کنم غم به دلم راه ندم.
به افکار ناراحت و غمگین نه می گم
به افکار منفی نه می گم
دائم دارم می گم نه نه نه دل مومن جای غم نیست. خداوند غمهای همه را بر طرف می کنه
2- تمرین می کنم امیدوارتر باشم.
همه چیز را از خدا می خوام.
سعی می کنم یادم باشه خدا سلامت ثروت فراوانی و برکت هست
سعی می کنم یادم باشه هر چی غیر از این ناپایداره و برای تثبیت ایمانه
3- تمرین می کنم همیشه به وقایع خوشبین باشم.
خیلی وقایع از نظر عقل محدود و کوچک انسان تلخ و زشته اما این حقیقت نداره
خداوند تلخی و زشتی نصیب بنده هاش نمی کنه